مادر

ای آنکه تویی صبور خانه ،مادر ای شمع تویی فروغ خانه، مادر

ای عطر تو عطر هر بهار است،مادر وای(وی)مهر تو در حد کمال است ،مادر

ای نام تو ملک،چه بی ریایی ،مادر هم شاه غم و ملک وفایی ،مادر

ای آنکه بهشت بود تو را، ای مادر كآن وعده ی اوست،خدا،تورا ای مادر

ای افضل و ای سرور و ای شاه کلیدم ، مادر زآن لحظه ی کودکی تویی امیدم ،مادر

ای خواب تو بی خواب شده ، هر شب و روز زآن لحظه خدا تو را صدا زد، مادر

این نام تو ،نام توست زآن روز نخست زآن دم همه مبهوت ثنایت ،مادر

تقدیم به همه مادران خوب دنیا بویژه مادر عزیزم

سراینده : حسن جوانشیری

سروده شده در تاریخ:۱۵/۰۵/۱۳۹۱ برابر با ۱۶ ماه مبارک رمضان

شعر در مورد زلزله،شعردر مورد زلزله مردم آذربایجان،زلزله در آذربایجان سال1391 ،زلزله بم

شعری در مورد زلزله

خانه امشب خانه نیست،ویرانه است هر کسی دنبال یک جانانه است

هر مکان فریاد وشیون ها به پاست هر دلی غمگین برای خانه است

دیگر آن گل های ما پژمرده شد ای خدا این نو گلم دردانه است

چشم من دیگر ندارد تاب سوز آخر او هم در پی پروانه است

دیگر آن همسایه ها رفتند وحیف این زمین محبوسشان کرده است وحیف

دیگر آن کاشانه ها کاشانه نیست زنده گان در داغ می سوزند وحیف

من چه گویم بر تو ای خاک حریص طفل من امشب چرا خاموش وحیف

گر چه از خاکیم وخاک همراز ماست اینچنین در خاک خفتن وای وحیف

سراینده : حسن جوانشیری